andromeda

نجوم. ستاره شناسی. نجوم آماتوری. آسمان شب. ستارگان. سیارات. منجم. صورفلکی.منطقه البروج.رصد.انجمن.علم نجوم.گروههای نجومی.مسیه.

andromeda

نجوم. ستاره شناسی. نجوم آماتوری. آسمان شب. ستارگان. سیارات. منجم. صورفلکی.منطقه البروج.رصد.انجمن.علم نجوم.گروههای نجومی.مسیه.

'رویت عینی' نخستین سیاره خارج از منظومه شمسی

تصور می شود تلسکوپ فضایی هابل در تحولی تاریخی، نخستین سیاره ای را که در خارج از منظومه شمسی و در مدار ستاره ای غیر از خورشید می گردد مستقیما رویت کرده باشد.

ستاره مرکزی و سیاره حول آن که با دایره قرمز مشخص شده است، ناسا/دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا
این دو شیء ظاهرا تشکیل دهنده منظومه ای به مرکزیت یک کوتوله سفید است

 

این سیاره که پنج تا ده بار بزرگ تر از مشتری است در اطراف یک ستاره از نوع کوتوله سفید در فاصله 100 سال نوری می گردد.

با این حال منجمان برای حفظ جانب احتیاط می گویند و اطمینان از اینکه این شیء یک سیاره و نه شیء دیگری در زمینه عکس است که به خاطر خطای دید در کنار ستاره دیده می شود، به داده های بیشتری نیاز دارند.

رصدهای بعدی و بررسی حرکت آن دو نسبت به یکدیگر نشان خواهد داد آیا این دو شیء بخشی از یک منظومه هستند یا خیر.

دانشمندان در 10 سال گذشته تقریبا 120 سیاره را که به "ورا سیارات" مشهور هستند کشف کرده اند. با این حال وجود کلیه آنها به شیوه های غیرمستقیم استنباط شده و عکسی از آنها وجود ندارد.

کوتوله سفید

تصویر تازه هابل را جان دبس، فارغ التحصیل دانشگاه ایالتی پنسیلوانیای آمریکا، طی پروژه ای برای جستجوی سیارات در اطراف سایر ستارگان تهیه کرده است.

وی به بی بی سی گفت که مشکل بزرگ در یافتن این سیارات نه به حساسیت تلسکوپ و دوربین بلکه به کنتراست (contrast) مربوط می شود.

وی گفت: "حضور یک ستاره درخشان مشاهده سیاره ای نسبتا کمرنگ در حاشیه آن را دشوار می کند."

به همین دلیل است که آقای دبس و همکاران او به جستجوی سیارات در اطراف کوتوله های سفید - ستارگان کمرنگی که در پایان عمر خود به سر می برند و به اندازه زمین کوچک شده اند - پرداختند.

او گفت: "ما هفت کوتوله سفید را مطالعه کردیم و در اطراف سه تای آنها آنچه ممکن است سیاره باشد دیدیم. در یکی از آنها، جرم سیاره احتمالا تنها چند بار بیشتر از مشتری است."

فاصله این سیاره بی نام و نشان از ستاره مادر تقریبا به اندازه فاصله نپتون از خورشید است.

در انتظار تصدیق

این سیاره احتمالا حیات خود را چندین میلیارد سال قبل در مداری بسیار نزدیک تر به ستاره مادر آغاز کرد.

ستاره مادر نیز احتمالا چندین بار بزرگ تر و درخشان تر از خورشید بوده است. ستاره در پایان عمر خود متورم شده و پیش از آنکه به شدت منقبض شود کلیه ستارگان نزدیک تر را نابود می کند.

تنها سیارات دورافتاده تر از این رویداد جان به در می برند و با کاسته شدن از جرم ستاره مادر و در نتیجه تحلیل قوه جاذبه آن، مدار این سیارات گشادتر می شود.

دبس تا زمانی که شواهد ثابت نکند این شیء به کوتوله سفید مرتبط است، در مورد ماهیت آن محتاط خواهد بود.

وی گفت: "اگر این یک سیاره و نه شیء دیگری در زمینه عکس باشد که از قضا در همان جهت قرار دارد باید ظرف چند ماه آینده شاهد حرکت همزمان آن در کنار ستاره باشیم."

 منبع : bbc

مکانهای پارانورمال




نظرتون درباره عکس العمل این سگ چیه



اینو واقعا خودمم نمیدونم واقعیه یا نه

خب چند وقت پیش مطلبی رو تو وبلاگ قرار دادم در مورد امور پارانورمال و قول دادم که مواردی از اون رو در اینجا براتون قرار بدم .
حالا قصد دارم چند تا از این موارد رو براتون ذکر کنم .
مواردی که در اینجا ذکر میکنم مربوط به مکانهایی است که مشکوک به این امور میباشد و بیشتر این مناطق در امریکای شمالی واقع شده .
البته اگر شرایط اجازه بده مواردی رو هم از مناطق دیگه براتون میارم . شاید براتون جالب باشه .
در ابتدا لطفا به چند نکته توجه کنید .
 اول اینکه بهیچوجه صحت و سقم مطالب رو تائید نمی کنم چون خودم از نزدیک ندیدم وفقط مطالبی رو که خوندم نقل میکنم .
دوم اینکه ما هیچگونه مسئولیتی رو در قبال حضور در این مناطق و مکانها و پیامدها و عواقب اون نمی پذیریم .
بسیاری از این مکانها در دسترس هستند و بازدید از آنها آزاد است ولی به هیچوجه این مسائل را به قصد شوخی بیان نمی کنیم . قصد مزاح هم نداریم .
با امید به اینکه موارد بالا رو رعایت کنید مطلب اول رو در این باره قرار میدم .
این مطلب از لاگ تهرانتویی میباشد که امیدوارم مورد توجه شما دوستان واقع شود .
1- تونل های جیغ و فریاد کن در نیاگارا
Niagara’s Screaming Tunnels
این تونل ها که در گارنر رد در شمال آبشار نیاگارا واقع شده اند از چند
دهه قبل علاقه مندان به ماجراجویی و تحقیق رو بخود جلب کرده اند. میگویند
که در اواسط این تونل های تاریک اگر سعی کنید چراغ قوه یا کبریت روشن
کنید، صدای فریاد بلندی حالتان را جا می آورد و اینکه اگر سگی همراه
داشته باشید هر چه کنید حاضر به همراهی شما در تونلها نخواهد بود.

2- رستوران چری هیل هاوس
Cherry Hill House Restaurant
این رستوران که در سال 1822 میلادی در می سی ساگا بنا شده است در
تقاطع خیابانهای داندس و کاثرا رد قرار داشته ، در سال 1973 به مکان
جدیدش در دویست متری مکان پیشین منتقل شده است.
در فضای اطراف این ساختمان بقایای یک گورستان پراکنده قدیمی دیده
میشود. در دو دهه گذشته، بسیاری از مهمانهای رستوران شاهد بیرون آمدن
شبح سر افراد از کف سالن، بازی شبح بچه ها در زیر میز و عبور اشباح
از دیوار ها و پلکان بوده اند. این اشباح با البسه و ظاهر سرخپوستان بومی
کانادا دیده شده اند و توجهی به حاضرین از خود نشان نداده اند.

روز نجوم

سلام
متاسفانه نتونستم برای روز نجوم ابدیت کنم .
با این حال درسته که دیر شده ولی روز نجوم رو بهتون تبریک میگم .
بعد اینکه قرار بود روز نجوم رو برم رشت ولی به علت خرابی هوا ترجیح دادم بمونم تهران ولی از دوستم که اونجا درس میخونه خواستم به جای من یه گزارش از روز نجوم تو رشت تهیه کنه و بفرسته که خب اونم لطف کرد و این کار رو انجام داد .
منم اون رو با کمی تغییر اینجا میذارم تا شما بخونید .
امیدوارم مورد توجه قرار بگیره . در ضمن اگه گزارشی از جاهای دیگه و شهر های دیگه به دستم رسید براتون میذارم .
پس فعلا گزارش مربوط به شهر رشت و گروه نجوم روجا رو بخونید .

باسمه تعالی
گزارش روز نجوم در شهر رشت از دید یک بازدید کننده .
روز جمعه مورخ 11/2/83 در ایران روز نجوم نام نهاده شده است .
در این روز گروهای نجومی در ایران برنامه هایی رابپا می کنند ، از جمله گروه روجا یکی از گروهای نجومی در شهر رشت که در پارک شهر نمایشگاه نجومی بر پا کرد .
نمایشگاه ساعت 17:30 شروع و تا ساعت  21:30 شب ادامه پیدا کرد البته بعلت ابری بودن هوای رشت بخش آخر برنامه که کار با تلسکوپ بود حذف شد .
این نمایشگاه از ۴ غرفه تشکیل شده بود :


غرفه کودکان که در آن کودکانی که در نمایشگاه حضور پیدا میکردند به کشیدن نقاشی مشغول بودند .
نقاشیهای کشیده شده در آرشیو گروه قرار میگرفت .
در غرفه بزرگسالان برشورهایی حاوی اطلاعات گروههای نجومی شهر رشت برای علاقمندان وجود داشت همینطور کارت پوستالهایی  به بازدید کنندگان هدیه می شد ، و دفتری روی میز قرار داده شده بود که در آن جمله “ علاقه مند به نجوم این دفتر را باز کنید ” نوشته شده بود .



 آقای جمشیدی از بچه های گروه نجوم روجا در حال صحبت با بازدید کنندگان

در غرفه دیگر با عنوان غرفه کامپیوتر دوستان فیلمها و اسلایدهای و نرم افزارهای آموزشی نجومی را بخصوص نر افزار استاری نایت را که مورد استفاده علاقه مندان نجوم و آسمان هست را برای بازدید کنندگان  توضیح میدادند .
همچنین به روز ترین خبر های نجومی از جمله شیء ناشناس  آسمان را برای بازدید کننده ها توضیح می دادند .
در این غرفه عکس هایی از مریخ و ماشینهایی که در مریخ هستند و اینکه چه اطلاعاتی را به  زمین می فرستند  را برای علاقهمندان شرح میدادند .



غرفه عکس : در این بخش دوستان عکسهایی رو قرار داده بودند که خودشان از مناطق مختلف و در سفر های مختلف گرفته بودند . مثلاً کسوف در اصفهان و خسوف و بارش های شهابی و عکس هایی از طبیعت و کوهستان .
در این غرفه عکسهایی از تلسکوپ فضایی هابل وجود داشت که بچه های گروه توضیحات مربوط به هر عکس را به بیننده ها و علاقمندان میدادند .
در این روز آقای خداشناس در رشت حضور یافتند که بعد از دیدار از نمایشگاه گروه ثاقب در پارک ملت ،  به پارک شهر آمده و از نمایشگاه گروه روجا بازدید کردند .
 با وجود اینکه بخش آخر برنامه لغو شد ولی تعداد زیاد بازدید کنندگان و شکل کلی اجرای برنامه ها از این نمایشگاه یک نمونه موفق ساخت که جای تقدیر و تشکر دارد .
این باعث خوشحالی  منجمان خواهد بود که علم نجوم را به این گونه زیبا معرفی می کنند
        با تشکر از : ( گروه روجا )
تهیه کننده :  محمد رفعت ماه


  
اینم عکس دوست ما که گزارش رو فرستاده با آقای خداشناس

تحلیل رویت اشیاء نورانی در آسمان ایران



ما که آخر نفهمیدیم که این اشیا که دیدن چی بوده چون هر کی یه چیزی گفته امروز هم تو روزنامه همشهری در مورد این اشیا بطور قطعی گفته که سیاره زهره بوده .
خب بگذریم ما هم ترجیحا به همین حرفها خودمون رو راضی میکنیم .
در ضمن سایت نجوم هم مقاله ای رو در این باره نوشته که میتونید بخونید فکر کنم جالب باشه .
اما در ادامه مطلبی رو قرار میدم از قول یکی از صاحب نظران و در ادامه هم نظر اعلام شده یک گروه تخصصی رو قرار میدم .
در ضمن این اشیاء دوباره در گنبد دیده شدن اون هم در هوای ابری و بارانی .
به هر حال امیدوارم که مورد قبول واقع بشه .
گفتگو با خانم رندلز

منطقه ای که ایران در آن قرار دارد در شرایط ویژه ای به سر می برد و روابط ایران با آمریکا به گونه ای است که به احتمال زیاد آمریکا فناوری جاسوسی و اطلاعاتی خود را روی این کشور متمرکز کرده است، با در نظر گرفتن اینکه رؤیت اشیای ناشناس پرنده عمدتاً در مناطق نزدیک به مرز بوده که دارای اهمیت سوق الجیشی اند آیا نمی توان این اشیا را بیش از هر چیز، ابزارهای جاسوسی آمریکایی دانست؟ پیش از بروز جنگ ایران و عراق هم گزارشهایی از مشاهده اشیای نورانی پرنده منتشر شده بود.

درست است که مشاهده اشیای پرنده ناشناس در دوره های بحران سیاسی افزایش می یابد، اما دلیلی که برای این موضوع ارائه شده این است که مردم در این دوره های زمانی بیشتر به آسمان نگاه می کنند و حرکتهایی را که در آسمان رخ می دهد زیرنظر می گیرند، به همین دلیل ممکن است اشیای پرنده ای ببینند که در زمان عادی کمتر ممکن بود چشمشان به آنها بیفتد، در حالی که رفت و آمد این اشیا همواره جریان داشته است.

البته تردیدی نیست که در دوره های بحران سیاسی پروازهای شناسایی نظامی افزایش می یابد و در عین حال تلاش زیادی برای پنهان نگه داشتن این پروازهای شناسایی صورت می گیرد.

این احتمال که اشیای ناشناس پرنده ممکن است ابزارهای جاسوسی و شناسایی باشند به طور کلی قابل رد کردن نیست و من اعتقاد دارم برخی مواردی که تاکنون درباره رؤیت اشیای پرنده ناشناس گزارش شده، در واقع مربوط به پروازهای جاسوسی و شناسایی بوده است اما نمی توان بخش عمده گزارشهای پی درپی رؤیت چنین اشیایی را در ایران که ما از به عنوان "موج" رؤیت اشیای ناشناس پرنده در این کشور تعبیر می کنیم صرفاً به ابزارهای جاسوسی مربوط دانست.

ایران مظنون به دنبال کردن برنامه های پنهان نظامی است، آیا با توجه به این موضوع نمی توان احتمال داد که این اشیای ناشناس پرنده به آزمایشهای تسلیحاتی ایران مربوط باشد؟

چنین احتمالی ناممکن نیست چون کشورهای دیگری در جهان هستند که دست به آزمایشهای نظامی پنهان می زنند و گزارشهای مربوط به آنها را تحت عنوان اشیای ناشناس پرنده قلمداد می کنند و پوششی برای برنامه تسلیحاتی خود قرار می دهند.

اگرچه بیشتر این گونه آزمایشها در جاهای به دور از مناطق مسکونی صورت می گیرد اما گاهی به دلایلی آزمایشهای نظامی در مناطق نزدیک به مناطق مسکونی نیز لازم می شود.

اما در میان دهها هزار مورد مشاهده اشیای ناشناس پرنده که من طی سالیان دراز مورد بررسی قرار داده ام تنها تعداد انگشت شماری از آنها به آزمایشهای تسلیحاتی مربوط می شد.

اگر این احتمال با توجه به وضعیت ایران و خاورمیانه در مورد این کشور افزایش پیدا می کند باز هم نمی تواند توضیح دهنده تمام موارد مشاهده اشیای ناشناس پرنده در ایران باشد.

اخترشناسان ایرانی و مراجع علمی مشاهده اشیای ناشناس پرنده را به پدیده هایی همچون وضعیت ویژه رؤیت سیاره زهره و خطای دید ناشی از عکسبرداری از ستارگان با دوربینهای کوچک دستی و عواملی از این قبیل نسبت داده اند، شما این توجیه ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

با دانستن زمان و مکان دقیق رؤیت اشیای ناشناس پرنده در ایران می توان درستی یا نادرستی چنین توجیه هایی را ارزیابی کرد. پیش از این در دیگر جاهای دنیا هم چنین توضیحهایی مطرح شده است.

در مورد سیاره زهره باید گفت که این سیاره در حال حاضر بروشنی در آسمان شب قابل مشاهده است.

چه در مواقعی که هوا کاملاً صاف باشد و چه هنگامی که هوا غبارآلود باشد و بتواند بر تصاویر عکسبرداری شده اثر بگذارد، رؤیت اشیای ناشناس پرنده گزارش می شود و من هم به تجربه دریافته ام که یکی از عوامل بروز توهم مشاهده اشیای ناشناس پرنده، همین شرایط جوی و تأثیر آن بر عکسبرداری است.

اما مواقعی که سیاره زهره در همان جایی که باید باشد دیده شود و اشیای ناشناس پرنده در نزدیکی شیئ نورانی دیگری در آسمان، مثلاً یک ستاره پرنور دیده نشوند، دیگر نمی توان برخی از این گونه توجیه ها را مطرح کرد.

من جزئیات گزارشهایی را که درباره مشاهده اشیای ناشناس نورانی دراین منتشر شده مطالعه کردم و به این نتیجه رسیدم که این اشیا نمی توانند سیاره زهره بوده باشند.

آیا امکان دارد رؤیت این اشیای ناشناس نورانی بر اثر پدیده های جوی یا مربوط به سنگهای آسمانی بوده باشد؟

اخترشناسان حرکت ستاره های دنباله دار را بدقت پیش بینی و ثبت می کنند و اگر قرار بود رؤیت اشیای پرنده ناشناس در ایران مربوط به آنها باشد قطعاً آن را گزارش می کردند.

اگر رؤیت این اشیا به سنگهای آسمانی یا حرکت قطعات جده شده از آنها بسوی زمین مربوط باشد هم باید حرکت این اشیا شبیه به حرکت این سنگها بوده باشد.

سنگهای آسمانی که به طرف زمین حرکت می کنند با برخورد با جو زمین ذوب می شوند و از خود گاز ساطع می کنند، این سنگها به شکل نوری دیده می شوند که عرض آسمان شب را در مدت یک یا دو ثانیه طی می کند.

اگر اشیای پرنده ناشناس رؤیت شده در ایران، سنگهای آسمانی بوده باشند باید دید آیا حرکت آنها به حرکت این سنگها شباهت داشته است یا نه.

پدیده های جوی نیز می توانند منجر به بروز توهم رؤیت اشیای پرنده ناشناس شوند اما این موضوع تنها به پدیده های خیلی کمیابی مربوط می شوند که به چشم ناظر عجیب می آیند، مانند سرابهایی که ممکن است تصویری که از ستارگان و سیارات در زمین دیده می شود را تغییر دهند یا باعث انعکاس نور خورشید از بلورهای یخی شوند که در طبقات بالای جو معلقند و در نتیجه تصاویر عجیبی پدید آورند.

کسانی که در ردیابی اشیای ناشناس پرنده تخصص و تجربه دارند می دانند چگونه توهم رؤیت این اشیا را از رؤیتهای واقعی تشخیص دهند.

برای مثال همان طور که اگر کسی نوری ببیند که ظرف یکی دو ثانیه عرض آسمان را می پیماید، به احتمال خیلی زیاد شهاب سنگ دیده است، اگر کسی هم از شیئ مخروطی شکلی خبر دهد که در ارتفاع خیلی بالایی در هوا بوده و یکجا ثابت مانده، احتمالاً چیزی بیش از یکی از بالنهای هواشناسی ندیده است.

این بالنها ممکن است از فاصله هزاران مایلی برخاسته باشند و چندین روز در فضا باقی بمانند.

در مورد ایران، گزارشهایی از اشیایی داده شده که خلبانهای هواپیماهای نظامی بسوی آنها پرواز کرده و به ارتفاع خیلی بالا و غیرقابل دسترسی بودن آنها اذعان کرده اند.

به نظر می رسد این اشیا در واقع ستارگان بوده اند.

آیا امکان ندارد که اشیای پرنده ناشناس، ماهواره های در حال گردش به دور زمین یا قطعات برجای مانده از ماهواره ها یا فضاپیماهای منهدم شده باشند؟

قطعاً هر چه از زمین به فضا رود بالاخره به زمین بازمی گردد، قطعات برجای مانده از ماهواره ها و فضاپیماهای منهدم شده هم به زمین باز می گردند و در راه بازگشت ذوب می شوند و نور ساطع می کنند اما شناسایی آنها آسان است.

در مواقعی که دهها یا صدها نفر در منطقه ای به شکل واحدی از شیئ پرنده ناشناسی خبر می دهند، به احتمال زیاد آنچه دیده اند یا شهاب سنگ بوده یا قطعه در حال سقوط یکی از ماهواره ها یا فضاپیماها.

اما در شرایطی همچون ایران که این اشیا را افراد کمتری دیده اند چنین توجیهی را با قاطعیت خیلی کمتری می توان عرضه کرد.

ماهواره هایی هم که به دور زمین در حال حرکتند تنها در شب قابل رؤیتند و حرکتشان خیلی به هواپیماها شبیه است و اگر حرکت شیئ پرنده ناشناس به هواپیما شبیه نباشد نمی توان آن را یکی از ماهواره های پیرامون زمین فرض کرد.

در مواردی که من به بررسی گزارشهای رؤیت اشیای پرنده ناشناس پرداخته ام بندرت به موردی برخورده ام که به ماهواره های پیرامون زمین مربوط بوده باشد.

آیا امکان دارد که اشیای پرنده ناشناس رؤیت شده در ایران سفینه های فضایی متعلق به موجوداتی از دیگر سیارات یا کهکشانها باشند؟

در نودوپنج درصد موارد می توان به عامل رؤیت اشیای پرنده ناشناس پی برد و از صدها مورد مشاهده این اشیا که همه ساله در جهان گزارش می شود اغلب آنها قابل توضیحند اما موارد زیادی نیز هستند که هیچ توضیحی برای آنها نمی توان ارائه کرد و تئوریهای گوناگونی در موردشان مطرح می شود.

از جمله این تئوریها این است که این اشیا حاصل پدیده هایی در طبیعتند که دانش بشری هنوز به آنهاپی نبرده است.

در عین حال این تئوری هم مطرح است که این اشیا، سفینه های حامل موجوداتی از فضا باشند و من آن قدر احمق نیستم که چنین احتمالی را رد کنم چون همه ما می دانیم که سیارات دیگری غیر از زمین هم در جهان وجود دارند و احتمال حیات در دیگر سیارات وجود دارد.

چه بسا موجوداتی پیشرفته تر از ما در دیگر سیارات زندگی کنند که راههایی برای سفر به زمین یافته اند اما اینها همه در حد نظریه است اما اگر همه نظریه ها را کنار هم بگذاریم بسختی می توان به فضایی بودن منشأ اشیای پرنده ناشناس و تعلق آنها به دیگر سیارت رأی داد.

هنوز هیچ تصویری از این اشیا گرفته نشده که بتواند نشان دهد که آنها ممکن است به دیگر سیارات تعلق داشته باشند، از فرود آنها روی زمین و سرنشینانشان هم هیچ تصویری گرفته نشده و هیچ چیزی هم بر روی زمین کشف نشده که احتمال تعلق آن به فضاپیماهای غیرزمینی مطرح باشد.

در حقیقت هیچ نشانه ای از اینکه موجودات غیرزمینی در پس رؤیت اشیای پرنده ناشناس بر روی زمین قرار داشته باشند وجود ندارد.

من در تمام سالهایی که به تحقیق در این زمینه پرداخته ام هیچگاه به موردی که حاکی از وجود سفینه های فضایی متعلق به موجودات فرازمینی باشد حتی نزدیک هم نشده ام.

آیا احتمال دارد که این اشیای پرنده ناشناس، ماشینهای زمان و حامل سرنشینانی از زمانهای آینده باشند؟

خیلی از پاسخهایی که در مورد موجودات فرازمینی مطرح کردم، البته نه همه آنها در این مورد نیز صدق می کند.

بنابر آخرین یافته های دانش فیزیک، سفر در زمان محال نیست و اگر در آینده چنین امکانی فراهم شود قطعاً انسانهای آینده به سفر به گذشته و زمان ما خواهند پرداخت.

من شخصاً احتمال اینکه اشیای پرنده ناشناس ماشینهای زمان متعلق به انسانهای آینده باشند را قابل قبولتر می دانم تا اینکه آنها را فضاپیماهای متعلق به موجودات فرازمینی بدانم، هرچند در این مورد نیز به هیچ نشانه ای برنخورده ام.

مواردی از رؤیت اشیای ناشناسی گزارش شده که حرکات آنها حاکی از قابلیتهایی فراتر از فناوری امروز بوده است.

چرا رادارها و تلسکوپها در ایران موفق به ردیابی اشیای پرنده ناشناس نشده اند؟

در دیگر جاهای دنیا رادارها توانسته اند اشیای پرنده ناشناس را ردیابی کنند.

ظاهر شدن اشیای ناشناس بر صفحه رادار امر شایعی است و برای همه آنها توضیحی وجود ندارد.

مثلاً در بریتانیا به طور متوسط سالیانه بیست مورد پیش می آید که خلبانهای هواپیماهای غیرنظامی از رؤیت اشیای عجیبی در آسمان خبر می دهند و در برخی از این موارد رادارهای زمینی نیز آنها را نشان می دهد.

در مورد تلسکوپها هم همین طور است، در دیگر جاهای جهان تلسکوپها هم اشیای پرنده ناشناس را نشان داده اند اما تعداد این موارد خیلی کم است.

برخی از اخترشناسان برجسته جهان در گزارشهای علمی خود از اشیای پرنده ناشناس خبر داده اند، مثل کلاید تومباو، کاشف سیاره پلوتو.

به هر حال تلسکوپها برای مشاهده ستارگان و سیارات ساخته می شوند و فقط بخش خیلی کوچکی از آسمان را بزرگنمایی می کنند و برای ردیابی اشیای پرنده ناشناس که معمولاً کوچک و متحرکند مناسب نیستند.

اشیای ناشناس پرنده معمولاً با چشم غیرمسلح یا دوربینهای دوچشمی دیده می شوند که گستره وسیعتری از آسمان را نشان می دهند.

چرا مراجع رسمی و دانشمندان هیچوقت حاضر به پذیرفتن پدیده اشیای ناشناس پرنده نشده اند؟

همیشه این طور نبوده است اما به هر حال آنها معمولاً در این مورد سکوت اختیار کرده اند چون نخواسته اند خود را قاطی مسائلی کنند که ممکن است بی پایه و اساس از آب در بیایند.

دولتها از سویی نمی خواهند در چشم دیگر دولتها احمق به نظر بیایند و از سوی دیگر نمی خواهند اعتراف کنند که از پدیده ای که جایی رخ داده است بی خبرند.

دولتهای عمده جهان به پژوهشهایی علمی و نظامی در مورد اشیای ناشناس پرنده پرداخته اند که برخی از این طرحهای تحقیقاتی همچنان جریان دارد.

حاصل این تحقیقات در صفحات بیشماری چاپ شده و در دسترس است و من خیلی از آنها را خوانده ام و با برخی از کارشناسانی که در این تحقیقات شرکت کرده اند ملاقات کرده ام.

اما مشکل اینجاست که این تحقیقات به نتایج قانع کننده ای نینجامیده است.

خلاصه همه آنها این است که اغلب موارد رؤیت اشیای ناشناس پرنده قابل توضیح است اما موارد حل نشده ای هم وجود دارد.

مردم می پندارند که چون مراجع رسمی توضیح قانع کننده ای در مورد اشیای پرنده ناشناس نداده اند به این معناست که چیزی را می خواهند پنهان کنند.

به نظر من این طور نیست و آنها هم به اندازه دیگر مردم در این مورد حیران و سرگردانند.

دانشمندان هم همیشه به دنبال تحقیق بر روی اشیای پرنده ناشناس بوده و به بحث در مورد آنها پرداخته اند اما دانشمندان همیشه به دنبال حقایق قابل تجزیه و تحلیلند که در مورد اشیای پرنده ناشناس چنین حقایقی وجود ندارد.

عکسهایی که در ایران از اشیای پرنده ناشناس گرفته شده بی تردید مورد توجه دانشمندان قرار خواهد گرفت اما احتمال اینکه این عکسها بتواند چیزی را ثابت کند خیلی کم است، دوربین عکاسی و فیلمبرداری هم مانند چشم بشری دچار خطا می شود.

دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری به شیوه های گوناگون ممکن است به خطا بیفتند و تصویری بگیرند که شیئ پرنده ناشناس به نظر بیاید.

من شخصاً صدها مورد عکس از این اشیا را بررسی کرده ام اما هیچیک از آنها نتوانسته است چیزی غیرعادی را به اثبات برساند.
پاسخ سرپرست مرکز تحقیقات پلاسما و لیزر ایران
روز دوشنبه خبرگزاری ایرنا از نتیجه تحقیقی خبر داد که عامل به وجود آمدن نقاط نورانی در آسمان ایران را به وجود آمدن یک یا چند "نقطه پلاسمایی" درآسمان دانسته است. این خبرگزاری به نقل از "منوچهر چگنی"، سرپرست مرکز تحقیقات پلاسما و لیزر ایران، افزوده است: نتایج این تحقیق نشان می دهد عامل اصلی به وجود آمدن این نقاط نورانی درآسمان وجود قطرات آب یا ابرهای حامل بارهای الکتریکی مخالف (مثبت و منفی ) است. این بارهای الکتریکی عموما به وسیله ایجاد رعد و برق به یکباره تخلیه می شوند. وی اضافه کرد : اما در شرایط خاص جوی نادر، مقدار پتانسیل الکتریکی نامیده لازم برای ایجاد رعدوبرق که "ولتاژ شکست " می شود کافی نیست، بنابراین ابرهای حاصل الکتریکی دریک نقطه یاچند نقطه به صورت سیلان ضعیفی به هم می رسند ونقطه تلاقی آنها به صورت نقطه نورانی مشاهده می شود.

اشیاء پرنده در آسمان ایران



سلام
فکر میکنم که همتون تازگیها اخبار مربوط به دیده شدن اشیائ نورانی رو از تلویزیون دیدید و شنیدید .
همینطور مطالبی که رو که برخی از صاحبنظران در این باره مطرح کردن رو خوندید .
خب من هم این مطالب رو دنبال کردم و امیدوار بودم جواب مناسبی رو در این زمینه دریافت کنم .
اما متاسفانه نظرات ارائه شده بنظر من به نوعی از سر واکنی بوده تا یک جواب دقیق و درست .
این جوابها بیشتر کسانی رو که دیده شدن این اشیائ رو اعلام کردن عده ای خیال پرداز و یا شایعه پراکن معرفی کرده که این به نظر من به دو از انصافه .
برای این میگم به دور از انصاف که مطمئن هستم کسانی که در این مورد نظر دادن حتی یک بار هم در مورد این مسئله تحقیق نکردن ودر محلهای مورد نظر حضور پیدا نکردن و به بستن نسخه ای بسنده کردن .
ما در بین اظهار نظر ها عقاید عجیبی داشتیم که به هیچ وجه از گوینده انتظار چنین پاسخی رو نداشتیم .
چیزی مثل طوفان خورشیدی واقعا جای تامل داره اون هم در شرایطی که بیشتر کسانی که در مورد واقعه مورد بحث صحبت کردن در مورد شیئی نقطه ای صحبت کردن .
مورد بعدی باز قابل قبولتر هست .
اینکه عده ای سیاره زهره را با شیئی نورانی اشتباه بگیرند چیز غیر ممکنی نیست ولی نکته ای در اینجا وجود دارد که این احتمال را زیر سوال میبرد و آن نکته این است که اگر این شیئی که دیده شده سیاره زهره است که در این مدت پر نورتر از گذشته در آسمان دیده میشود پس چرا در نقاط دیده شده گفته اند که این شیئی نورانی در جهات مختلف حرکت میکرده .
و یا در جایی دیده شده که در آن ساعت خاص نمی بایست آنجا باشد . و اینکه چرا این اشتباه را مردم نقاط دیگر مرتکب نمی شوند ؟
فکر میکنم بهتر باشه کارشناسان محترم امر بجای اعلام تئوریهای خود به تحقیق در این زمینه بپردازند و به صراحت و با بیان دلایل کامل و واقعی مسئله را تشریح کنند چون در غیر این صورت مجبورند ندانسته انگ دروغگویی به کسانی که ادعای دیدن این اجسام را دارند بزنند .
من نمی گم که تمام کسانی که این ادعا را مطرح کردن راست گفتن همونطور که همه رو دروغگو نمیدونم .
واقعا چی میشه گفت شاید این بیننده ها بودن که اشتباه کردن .
به هر حال این چیزیه که کارشناسان باید روشن کنن .
در پایان خبری رو میارم از روزنامه شرق تاریخ ۵/۲/۸۳



عکس از صفحه اول روزنامه شرق تاریخ ۵/۲/۸۳ بخش حوادث
شی نورانی در آسمان گرگان هم دیده شد

گروه اجتماعی : اشیای نورانی ناشناس در آسمان شهر های مختلف ایران همچنان دیده میشود . در آخرین مشاهده مردم گرگان چهارشنبه شب در آسمان شهر خود شئ نورانی را دیدند . این شئ که با چشم غیر مسلح همچون ستاره ای درخشان با رنگهای صورتی و آبی دیده می شد به کندی در حال حرکت بود و گاهی پر نور و یا کم نور می شد .
چاپ گزارش مشاهده اشیائ نورانی در شهره های مختلف کشور در صفحه حوادث روز چهارشنبه بازتابی گسترده در بر داشت .
علی رمضانی یکی از اهالی شهرستان مشکین شهر با تماس با (( شرق )) اعلام کرد (( چندی پیش من این ش را در آسمان شهر دیدم و آن را تعقیب کردم . آن شیی که شبیه یک کوزه بزرگ بود پس از طی کردن مسافتی حدود دوهزار متر روی تپه ای به زمین نشست و از آن نور سبز منتشر می شد . من تعدادی از اهالی را خبر کردم تا به نزدیکی آن شئ برویم ولی هنگامی که به فاصله ۲۰۰ متری آن رسیدیم او در یک لحظه به سرعت به سمت آسمان رفت و نا پدید شد . ))
فرد دیگری با تماس از گنبد کاووس گفت : (( من توانسته ام از این شئ فیلمبرداری کنم . آن در فاصله هزار متری زمین در آسمان متوقف شده بود و از خود رنگ بنفش پخش میکرد . این شئ نورانی دارای دو باله در اطراف خود بود و پس از یک ساعت توقف در آسمان به سمت بالا رفت و ناپدید شد . ))
تاکنون هیچ مقام مسئولی اظهار نظری در مورد هویت این اشیای نورانی که مدتی در آسمان شهرهای مختلف دیده می شود نکرده اند .

پارانورمال



سلام
امروز میخوام درباره چیز جدیدی بنویسم .
وقایع پارانورمال یا بشکل معمولش اتفاقات غیر عادی .
همونطور که از اسمش هم پیداست به اتفاقاتی اطلاق میشه که در حیطه زندگی معمول ما نمیگنجه و به نوعی غیر طبیعی محسوب میشه .
اما اینکه این موارد چی هستن به مرور در موردشون صحبت میکنیم .
ما در اینجا فعلا درباره مکانهای خاصی که دارای چنین شرایطی هستند صحبت میکنیم و شاید در صورت امکان به خاطرات برخی از دوستان هم مراجعه کنیم .
نکته ای که در اینجا لازم میدونم بگم این هست که صحت و سقم مواردی که در اینجا ذکر میشه از طرف من نیست به نوعی من به هیچ عنوان مواردی که در ذیل میاد رو تا یید نمی کنم و فقط از روی علاقه برای دوستان نقل میکنم در واقع خود من هم فقط اینها رو خوندم و تصاویر رو دیدم و لی اینکه اونها واقعی هستن یا ساختگی فقط خدا میدونه .
به قول معروف راست و دروغش گردن اونهایی که میگن .
اما اینکه تو اینجور مکانها چه خبره نکته ای هست که جای بحث داره .
در بیشتر موارد در چنین مکانهایی که به طور معمول به مکانهای روح زده معروف هستند پاره ای اتفاقات معمول رخ میده که به خاطر شرایط خاص محل افراد رو دچار توهم میکنه اتفاقاتی مثل نشست بنا یا حرکات جزئی ناشی از تخریب طولانی مدت بنای قدیمی و ...
و البته مواردی هم هست که جای بحث داره چون در واقع در محلهایی که اون اتفاق افتاده هیچ علت طبیعی رو برای توجیح قضیه پیدا نکردن و خب این سوالات زیادی رو به وجود میاره .
عده ای اعتقاد دارن که روح به خاطر اینکه در زمان مرگ هنوز لایه های مادی رو از دست نداده این لایه ها اون رو در جای خود نگه میدارن .
خب بهتره یکی از این نظرات رو بخونید که مال یه دوست ایرانیه که در کشور کانادا زندگی میکنه .
( فرض میکنیم که همه بر این باوریم که مرگ پایان همه چیز نیست. بعضی
چیزها با مرگ خاتمه پیدا میکنه، مثل زندگی روزمره بشکلی که جریان
داشته و عملکرد جسم، به عنوان نگهدارنده حضور ما در دنیای زنده ها.
بین آنچه روح نامیده میشه و آنچه بعنوان جسم در فرهنگ عامه شناخته شده،
فاصله وجود داره از نظر تطبیق پذیری و ایندو نمی تونن مستقیما به هم وصل
بشن.
بنا به تعریف، برای برقراری ارتباط ایندو با هم، لایه های متعددی وجود
دارند که ایندو را به هم وصل میکنند و هرچه این لایه های به روح نزدیکتر
باشند، روحانی تر و هر چه به جسم نزدیکتر باشند، مادی تر هستند. با وقوع
مرگ، فرد جسم رو از دست میده و غالب افراد بسیاری از لایه های مادی
رو هم از دست میدن به حدی که دیگه نمی تونن با دنیای مادی ایکه ما میشناسیم
در یک بعد قرار بگیرن، اونوقت در اصطلاح ما این افراد به دنیای دیگر میرن
مشکل اینجاست که بعضی در هنگام مردن، بحد کافی لایه های سنگین رو
از دست نمی دن، چرا؟ دقیقا نمی دونیم. شاید هنوز چیزهایی را در لیست دارند
که هنوز انجام نداده اند، یا تجربیاتی که هنوز کامل نکرده اند، یا دوزاریشان
یک جایی گیر کرده و تا موضوعی را که باید بفهمند، نفهمیده باشند، موقع باز
گشت کاملشان نیست و خدا اونها رو در این وضعیت خاص نگه می داره تا این
دوره به نتیجه ای که براشون در نظر گرفته برسه. مطمئن باشید که در این امر
خیر وصلاحی بوده و به نفع خود این فرد خواهد بود – حالا چطوری؟ الله اعلم

حالا تصور کنین که فرد جسمش رو از دست داده، ولی هنوز اینقدر لایه های
- اصطلاحا – سنگین داره که میتونه به شکل حضور داشتن و نداشتن در مکان
خاضی که باید در اون دوره اش رو بسر کنه، حس یا دیده بشه.
در بسیاری از موارد این فرد آشفتگی هایی را هم از موقع مرگش در روحیاتش داره – مثل
کسی که بشکل دلخراشی مرده یا در فشار های روحی سنگینی بوده– و طبعا
نمیشه ازش انتظار داشت رفتار معقول و مرتبی از خودش نشون بده.
زمان هم که در دنیاش چندان معنا و مفهومی نداره، پس ممکنه صدها سال در
یک مکان دیده بشه یا تاثیرات حضورش – مثل سرد شدن ناگهانی هوای محل
یا جابجا شدن اشیاء یا .... )
خب نظر شما چیه ؟
به نظر من امکان داره که اینطور باشه ولی چیزی که برای من سوال شده اینه که مگه ممکنه که روح ماهیت مادی داشته باشه ؟
من بزودی عکسهایی رو در اینجا قرار میدم که میتونید ببینید .
این تصاویر مثلا از این دسته هستند .
و این هست که برای من عجیبه چون ما از چیزی میتونیم عکاسی کنیم که وجود مادی داشته باشه و عملا امکان اینکه شما بتونید از وجود غیر مادی یک چیز مثل انسان عکس بگیرید وجود نداره .
البته عده ای هم میگن که این دوربینها از نوع خاصی هستن ولی من تو مواردی که خوندم اشاره ای به این مورد نکرده بودن ( بعدا خودتون میخونین ) .
بهر حال شاید امکان دیدن این وقایع با توجیهی که دوستمون در بالا دارن باشه ولی این چیزی نیست که من بتونم قبول کنم چون حداقل با اطلاعاتی که در این زمینه دارم جور در نمیاد .
در موردی که گفتن ممکنه روح به صورت سرگردان رها بشه و یا در نقطه ای بمونه و گیر کنه میتونم به نوعی حرفشون رو تائید کنم اما اینکه دیده بشن و یا بتونن اشیائی رو از جایی به جای دیگه ببرن واقعا برام عجیبه .
بهر حال در مورد این مسئله بیشتر از این وقتتون رو نمیگیرم . به زودی مطالب رو در این باره در اینجا قرار میدم دوستانی که علاقه دارن میتونن تشریف بیارن و ببینن .
در ضمن به دوستانی هم که به این مسائل اعتقاد ندارن و اونها رو مسخره میدونن میگم که اگه چیزی در حد درک و ظرفیت ما نبود دلیلی برای ردش وجود نداره نها یتا ما قبول نداریم .
خب اگه این مسائل رو باور ندارید پیشنهاد میکنم که این مقوله رو دنبال نکنید .
در ضمن اگه برای دوستان امکان داره در این مورد نظری بدن ممنون میشم .
پس تا بعد ...

زندگینامه آلبرت انشتین


 

 
- تولد :در تاریخ 24 اسفند سال 1258 هجری شمسی ,در شهر اولم آلمان Ulm
- نام پدر: هرمان انشتین (1226-1281 ه. ش/وی 55 سال روی این سیاره زیست)
- نام مادر: پائولین کخ (1237-1299ه.ش/وی 63 سال روی این سیاره زیست.)
- مادر انشتین 11 سال از شوهرش هرمان جوانتر بود و آلبرت هنگامیکه پدرش 32 ساله و مادرش 21 ساله بود بدنیا آمد.
- هرمان یک مهندس برق بود که البته در کارهای اقتصادی زیاد وارد نبود.
- پائولین هم خانه دار بود و گهگاهی ویولن ی تدریس می کرد.

1259 : در یک سالگی، انشتین به همراه خانواده مونیخ هجرت کرد.
1260: در دو سالگی، خواهرش ماجا (ماریا - مریم) بدنیا آمد. (او در سال 1330 هجری شمسی در سن 70 سالگی از دنیا رفت.)
1267 : به مدرسه ی لوئیت پولد مونیخ وارد شد. (در سن 9 سالگی)
1273: در حالی که انشتین 15 ساله دانش آموز کلاس ششم بود، خانواده اش به ایتالیا هجرت کردند و انشتین در مدرسه ی شبانه روزی لوئیت پولد ماند.
1274 : انشتین 16 ساله به خانواده اش در پاویا ملحق شد و سپس به مدرسه ی کانتونال در شهر آرا واقع در سوئیس رفت.
1275: تابعیت آلمانی اش را رسما انکار کرد. و تابعیت سوئیس را پذیرفت. در هفده سالگی از مدرسه ی شهر آرا دیپلم گرفت و سپس در مرکز صنعتی فدرال ETH در شهر زوریخ در رشته ی ریاضی و فیزیک ثبت نام کرد.
1279: پس از چهار سال در سن 21 سالگی از مرکز صنعتی فدرال ETH فارغ التحصیل شد و دیپلما گرفت.
1280: در سن 22 سالگی شهروند سوئیس شد.
1281: در سن 23 سالگی در مؤسسه ای که امتیاز ثبت اختراعات را ارائه می کرد در شهر برن، استخدام شد. در این سال پدرش در سن 54 سالگی درگذشت.
1282: در سن 24 سالگی با میلوا ماریک (1254-1323/ وی 69 سال در این سیاره زندگی کرد) - که 4 سال بزرگتر از انشتین بود- ازدواج کرد. در آن زمان میلوا دختری 28 ساله بود. آنها دو پسر داشتند. هانس آلبرت (1283-1352/ وی 69 سال روی این سیاره زیست) که مهندسی مکانیک شاخه ی هیدرولوژی خواند و در کارش موفق بود. و ادوارد (1289-1344/وی 55 سال روی این سیاره زیست) و دچار بیماری شیزوفرنی علاج ناپذیری بود. آنها یک دختر هم داشتند بنام لیزرل (1281-نامعلوم؟) که قبل از ازدواج آنها از مادر و پدر دیگری بدنیا آمده بود و آنها او را به فرزند خواندگی قبول کردند. سرنوشت او نا معلوم است.
1284: در سن 26 سالگی، در مجله ی Annalen der Physik آلمان مقاله ی مربوط به کوانتومهای نور و اثر فوتوالکتریک، مقاله ی مربوط به حرکت براونی ذرات در نظریه ی اتمی ، مقاله ی نسبیت خاص، مقاله ی همسانی انرژی و جرم، مقاله ی نظریه ی کوانتومی برای مواد حالت جامد در رابطه با گرمای ویژه و مقاله ی اصول نسبیت عام که اذعان می کرد که گرانش همانند شتاب است، را بچاپ رساند.
1288: در سن 30 سالگی، در دانشگاه زوریخ دانشیار شد. کارهای بیشتری روی نظریه ی کوانتومی کرد.
1290: در سن 32 سالگی، در دانشگاه کارل - فردیناند در شهر پراگ استاد کامل شد. خمیدگی نور در نور ستاره ها را هنگام خورگرفت (خورشید گرفتگی) پیش نیبنی کرد. (هرچند که مقداری که پیش بینی کرد غلط بود.)
1291: در سن 33 سالگی، در ETH (مرکز صنعتی فدرال/ یعنی همانجایی که چهار سال درس خوانده بود و دیپلما گرفته بود) استاد کامل شد.
1293: در سن 35 سالگی، در دانشگاه برلین استا کامل شد. میلوا و فرزندانش را ترک کرد. این هنگامی بود که جنگ جهانی اول شروع شد.
1294: در سن 36 سالگی، ”بیانیه ای به اروپائیان“ را با دیگران هم امضا شد که طبق آن خود را از نظامیگری آلمان جدا می دانست. مقاله ی معادلات نسبیت عام را بچاپ رساند.
1295: در سن 37 سالگی، کتابی در رابطه با نسبیت عام بچاپ رساند. رئیس انجمن فیزیک آلمان شد. تکانه ی کوانتاهای نور را محاسبه کرد که در سال 1296 مقاله ای با همین عنوان در رابطه با شبیه سازی گذار اتمی بچاپ رساند.
1296: در سن 38 سالگی، مدیر مرکز قیصر- ویلهلم آلمان شد، (مؤسسه ای که تحقیقات آلمان را حمایت می کند.) مقاله ی معادلات کیهانشناسی با ثابت کیهانی را بچاپ رساند وانبساط جهان را از معادلات فوق استخراج کرد.
1297: هنگامی که 39 سال داشت، پایان جنگ جهانی اول و انقلاب در آلمان.
1298: در 40 سالگی، از میلوا طلاق گرفت و با الزا انشتین لووتنتال(دختر خاله اش) (1255-1315/که 60 سال روی این سیاره زندگی کرد) هنگامی که او 43 سال داشت، ازدواج کرد. الزا از شوهر سابقش دو دختر داشت. الیزه (1276-1313/که37 سال روی این سیاره زندگی کرد) و مارگوت (1278-1365/که 77 سال روی این سیاره زندگی کرد). هنگام ازدواج مادر این دو دختر با انشتین آنها به ترتیب 22 ساله و 20 ساله بودند. بنابر قانون این دو دختر فامیلی انشتین را پس از ازدواج اخذ کردند. در این سال خمیدگی نوری در یک خور گرفت (خورشیدگرفتگی) مشاهده شد.
1299: همزمان با 41 سالگی، اذهان عمومی، با تحریک ضد یهودها، به نظریه ی نسبیت عام و انشتین تاختند. در این سال مادرش در سن 63 سالگی در گذشت.
1300: در42 سالگی، اولین دیدارش از آمریکا.
1301: در 43 سالگی، کار بر روی نظریه ی میدانهای واحد. دیدار از کشورهای خاور دور. برنده ی جایزه ی نوبل در فیزیک ”به پاس خدمات در فیزیک نظری و بویژه کشف قانونمندی اثر فوتو الکتریک.“
1303: در 45 سالگی، افتتاح مرکز انشتین در برج انشتین در پوتزدام. چاپ مقاله ی نظریه ی بوز- انشتین (بوز فیزیکدان هندیست) در باب افت و خیزهای آماری.
1306: در سن 48 سالگی، آغاز بحث با نیلس بور (فیزیکدان اتریشی) در باب تفسیر نظریه ی کوانتومی، در پنجاهمین همایش سالوی.
1308: در سن 50 سالگی، مقاله ای برای اذهان عمومی در رابطه با وحدت نظریه ی میدان گرانشی و میدان الکترومغناطیسی بچاپ رساند.
1309: در سن 51 سالگی، دیدارش گشترده ای از آمریکا بخصوص در مرکز صنعتی کالیفرنیا داشت.
1311: در سن 53 سالگی، بعنوان استاد کامل در مرکز تحقیقات مطالعات پیشرفته ی پرینستون انتخاب شد. با رعایت این مسأله که بعنوان استاد نیمه وقت در دانشگاه برلین هم باشد.
1312: در سن 54 سالگی، نازیها در آلمان بر سر قدرت آمدند. انشتین ابتدا به انگلستان رفت و سپس از آنجا به آمریکا رفته و مقیم آمریکا شد.
1313: دختر اول الزا بنام الیزه انشتین درگذشت. در این سال انشتین 55 ساله بود.
1314: در سن 56 سالگی، چاپ مقاله ای بزبان انگلیسی تحت عنوان: ”آیا توصیف مکانیک کوانتومی از حقیقت واقعی می تواند کامل باشد؟“ بهمراه ب. پوذولسکی و نیلس بور که بحث بی انتهایی را روی تفسیر کوانتوم بوجود آورد.
1315: در سن 57 سالگی، مرگ همسرش الزا.
1318: در سن 60 سالگی، وقوع جنگ جهانی دوم. انشتین نامه ای به ریاست جمهوری آمریکا، روزولت، نوشت از احتمال ساخت بمب اتمی او را آگاه کرد.
1319: در سن 61 سالگی، تابعیت آمریکا را پذیرفت ولی تابعیت سوئیس را از دست نداد.
1323: همسر اول انشتین، میلوا ماریک در 69 سالگی گذشت. در این زمان انشتین 65 ساله بود.
1324: در سن 66 سالگی، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی. پایان جنگ جهانی دوم.
1325: در سن 67 سالگی، بعنوان سرگروه کمیته ی فوری دانشمندان اتمی خدمت کرد.
1327: در سن 69 سالگی، چاپ مقاله ی: ”تعمیم نسبیت عام“ بعنوان یک نمونه از تلاشها برای دست یابی به دیدگاه ریاضی جهانشمول برای نظریه ی میدانها.
1330: در سن 72 سالگی، خواهر انشتین در سن 70 سالگی در گذشت.
1331: در سن 73 سالگی، ریاست جمهوری به او پیشنهاد شد ولی او نپذیرفت.
1334: در 30 فروردین 1334 در سن 76 سالگی در بیمارستانی در شهر پرینستون بر اثر تصلب شرائین در گذشت.
نرجمه و گردآوری: محمد حسین انصاری
منبع: www.geocities.com/ansari213
برای گرفتن عکسهای بیشتر و همینطور صدای آلبرت انشتین به آدرس بالا مراجعه کنید .